جدول جو
جدول جو

معنی فاتح شدن - جستجوی لغت در جدول جو

فاتح شدن
پیروز شدن، غلبه کردن بر دشمن
تصویری از فاتح شدن
تصویر فاتح شدن
فرهنگ فارسی عمید
فاتح شدن
(دَ نَ مَ دَ)
پیروز شدن. گشودن شهر. بر دشمن غلبه کردن. رجوع به فاتح شود
لغت نامه دهخدا
فاتح شدن
پیروز شدن، بر دشمن غلبه کردن
تصویری از فاتح شدن
تصویر فاتح شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فایق شدن
تصویر فایق شدن
چیره شدن، برتری یافتن، فایق آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
تباه شدن، گندیدن، باطل شدن
منحرف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فارغ شدن
تصویر فارغ شدن
آسوده شدن
کنایه از وضع حمل کردن، زایمان کردن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ نَ وَ دَ)
برآمدن. بالا آمدن. صعود کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ دَ)
دمیدن بوی. آمدن بوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از فایق شدن
تصویر فایق شدن
چیره گشتن برتری یافتن چیره شدن برتری یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واضح شدن
تصویر واضح شدن
روشن شدن آشکار شدن آشکار شدن هویدا شدن: (کمال قدر او از این یک قطعه که گفته است واضح و لایح میشود)، ثابت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لایح شدن
تصویر لایح شدن
درخشیدن، آشکار شدن آشکار شدن هویدا گشتن، درخشان گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاتی شدن
تصویر قاتی شدن
در هم شدن، درگیر شدن مخلوط شدن در هم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
رستن، به رستگاری رسیدن، دست یافتن، کامکار شدن خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نیس شدن از میان رفتن از میان رفتن از دست رفتن: اگر آن نکبتها به دست نیامده باشد غبنی باشد از فایت شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فائز شدن
تصویر فائز شدن
رستگار شدن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بر آسودن، زاییدن فراغت یافتن آسوده شدن، وضع حمل انجام یافتن عمل زاییدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
پوسیدن هازفتن و تباهیدن پوخستن پوخستیدن (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتح گشتن
تصویر فاتح گشتن
پیروزیدن پیروز گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فایح شدن
تصویر فایح شدن
خوشبوی شدن دمیدن بوی (خوش) آمدن بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فائح شدن
تصویر فائح شدن
دمیدن بوی (خوش) آمدن بوی
فرهنگ لغت هوشیار
فانی گشتن ونیدن نابود شدن نابود شدن نیست گشتن، ترک دنیا کردن و از خود گذشتن و سپردن طریقت حق بامید بقای ابدی یا بقا بالله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فارغ شدن
تصویر فارغ شدن
((~. شُ دَ))
آسوده شدن، زایمان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
Transcend
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
Decay, Decompose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
przekraczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
гнити , розкладатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
перевершувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
gnić, rozkładać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
transcender
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
verfallen, zersetzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
transzendieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
гнить , разлагаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
превосходить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فاسد شدن
تصویر فاسد شدن
apodrecer, decompor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فائق شدن
تصویر فائق شدن
trascender
دیکشنری فارسی به اسپانیایی